یكی از عواملی كه نقش بسیاری در روی آوردن جوانان، به ویژه دختران، به ارتباط با جنس مخالف دارد، كشش درونی و نیاز شدید به محبّت و فرار از تنهایی است.
نو جوان پس از رسیدن به سن بلوغ بر اساس نقشی كه طبیعت جسمانی بر عهده او گذاشته در خود احساس نیاز به شخص دیگر میكند، پس به طور طبیعی سرشار از تمایلات غریزی مس شود .پسر در پی كسی است كه خلاء و كمبود و نقصان خویش را با وجودش كامل نماید و تكیه گاه و مشوّقی را میجوید كه در درون او حضور یابد و احساس تنهاییاش را از درون برطرف سازد.
دختر نیز در ساختار وجودی متمایل به مرد آفریده شده و به دنبال تكیه گاه محكمی است كه در فراز و نشیب زندگی یار و یاورش باشد او طالب آن است كه توجه مرد را به شخصیت و موقعیت عاطفی و ابعاد وجودی خود جلب نماید.
این نیازمندیها كه در سرشت بشر نهاده شده از اسرار حكمت الهی است، نكته اساسی، بسترسازی مناسب برای پاسخ گویی به آن بوده تا دختر و پسر در مسیر زندگی تكاملی خویش، شادمانه و سرافراز از این میدان گذشته و در فردایی روشن، خود را در كانونی گرم و سرشار از عشق و صفا ببینند.
دختر و پسری كه احساسات و عواطف آنها در درون خانواده ارضا نشود، به نیازشان به محبت و مهربانی توجه نشود و در جمع خانوادگی احساس غربت كنند طعمههای آمادهای برای افراد فرصت طلب و سودجو میباشند و كسانی كه با دوری از خانواده احساس تنهایی كنند نیز با توجه به نیازهای درونی به راحتی به این وادی كشیده میشوند.
حال کمی درنگ کنید
آیا واقعا می توان عشق و علاقه ابراز شده در کوچه و برزن را عشق و علاقه ی حقیقی قلمداد نمود و بر آن اعتماد کرد؟
آیا این اندیشه درست است که عشق و رابطه بین دختر و پسر یك عشق حقیقی است و نباید مانع این روابط شد؟
اگر واقعا این علاقه مندیها اسباب آسایش روح و روانند چرا پس از مدتی گسسته می شوند؟ شما خود، چند نفردر گیر شده با این گونه روابط را می شناسید که پس از گذشت اندک زمانی اظهار پشیمانی و ندامت نموده و یا متحمل لطمات عدیده ی این دوستی ها شده اند؟
حال این سوال می شود که حقیقتا چه آرامش و قراری، در این دوستی هاست که بسیاری از جوانان در جویای آنند؟ اصلا آیا آرامشی هست یا این که خود را می فریبیم و به دنبال آرام روان گم شده و عشق خود می گردیم؟ حقیقت این امر باب شده چیست؟ افراد درگیر شده با این روابط ،همگی می گویند: این عشق است ، عشق.
بدون تردید كنترل روابط، این التهابها را كاهش میدهد و دختر و پسر با آرامش و اطمینان خاطر بیشتری به دنبال تحصیلات و اهداف بلند زندگی خویش گام برمیدارند
روان شناسان و کسانی که دستی بر این آتش دارند نظری خلاف عقیده فوق را ابراز می دارند و می گویند: روابط دختر و پسر، نه تنها سبب آرامش روانی نگشته بلكه موجب افزایش اضطراب و التهابات روحی شده و عامل پیدایش افسردگی میشود زیرا:
با توجه به قدرت و دامنهی نفوذ عاطفی زن و مرد بر یكدیگر و نقش حساس آن دو در تأمین نیاز طبیعی و غریزی در مییابیم كه تأثیرپذیری آن دو چنان شدید و وسیع است كه گاهی مجرای صحیح عقل و خرد را به انحراف میكشاند؛ به ویژه زمانی كه آتش هوس شعلهور گردد.
این تأثیر شگرف در زن، جلوهگری خاصی دارد و بر عواطف و احساس مرد بسیار نافذ است، تا بدان جا كه خواسته آنان را در جهت امیال عاطفه آمیز و احساسی سوق میدهد.
حال اگر این نوع رابطه رواج یابد و پای دوستیها و دلدادگیها به میان آید و بر سراسر رفتار و كردار و فكر و اندیشه جوانان سایه انداخته و با به وجود آمدن فراز و نشیبی در این دوستیهای احساسی و سطحی، روند زندگی دچار اختلال میشود و آشفتگی فكر و دل را به دنبال دارد. در این بین رشد علمی و معنوی، خسارت زیانباری دیده و فردی كه باید در نشاط و شور جوانی برای فردای خود و جامعه ذخیره علمی بیندوزد به ركود مبتلا میشود و آینده علمی او به خطر میافتد.
ضربهپذیری دختران در این باره بیشتر از پسران است به قول نویسنده عرب کتاب چهره عریان زن:
«چه بسیار دخترانی كه به سبب شوق و دستیابی به نشانههای مقبول زیبایی و زنانگی به اختلالات روانی دچار میشوند، گمان و تصور چنین دخترانی آن است كه زندگی و آیندهی آنها به اندازهی بینی و یا خمیدگی مژههای آنان بستگی دارد، تا آنجا كه حتّی یك میلیمتر كوتاهی طول مژه نیز میتواند به یك مسئله جدی و بحرانی در زندگی تبدیل شود»
با در نظر گرفتن این حساسیتها بهتر میتوان به ضربههای روانی ناشی از ناهنجاریها در روابط پی برد. بدون تردید كنترل روابط، این التهابها را كاهش میدهد و دختر و پسر با آرامش و اطمینان خاطر بیشتری به دنبال تحصیلات و اهداف بلند زندگی خویش گام برمیدارند. با توجه به مطالب فوق بهتر میتوان به صحت و سقم این نوع دلدادگیها پی برد.
حال این سوال به اذهان خطور می کند که:
با عشق مجازی چه باید كرد؟
بیشتر عشقهای خیابانی از ماهیت حقیقی عشق و محبّت دور بوده و غرایز نقش اساسی را در آنها به عهده دارند در حالی كه در عشق حقیقی همسانی ذاتی عاشق و معشوق در فكر و اندیشه و سلایق وجود دارد و عاشق، خواهان معشوق است اما نه به خاطر منافع خود...
متأسفانه امروزه به همه جاذبههای جنسی و كششهای غریزی نام عشق نهاده و این واژه مقدس را به بازی گرفتهاند، در بسیاری از این عشقها (!) از تعهّد خبری نیست، و این اظهار دوستیها معمولاً در زمان بلوغ كه هنگام بیدار شدن جسم است، بیشتر اتفاق میافتد، و در پسرها، این سبكهای شورانگیز و یا بازی گوشانه كه تعهد كمتری در آنها دیده میشود، بیشتر است زیرا آنها بیشتر جذب جذابیتهای ظاهری میشوند و وقتی جذابیتها كم رنگتر شوند، با مشكل مواجه میشوند.
در نتیجه در مواجهه با عشق مجازی باید با دقت تمام به آثار و نتایج آن اندیشید، و خوب آن را شناخت و به این باور رسید این عشقهایی كه برپایه جذابیتهای ظاهری و غریزه جنسی است نمیتواند سنگ بنای زندگی شود، و نمیتوان به تداوم آن مطمئن بود، در این میان آنچه مهم و ضروری است، تبیین راههای شناخت صحیح از طرف مقابل برای رسیدن به تفاهم و همسانی هر چه بیشتر و بررسی تعهّد و عوامل مؤثر در تداوم آن است.
بدون تردید، آنچه بعد از همسانیهای لازم میتواند در مقابل وسوسههای هوس انگیز، تعهّد عمیق ایجاد كند، ایمان و صداقت و معنویات است كه در غالب اوقات مورد غفلت قرار میگیرد.
دوام علاقه و دوستی میان اشخاص، به معرفت و صداقت و دوری از منافع فردی و گذشت و رها نمودن كبر و غرور باز میگردد؛ دختر و پسر باید در رویاروئی با هر احساس و علاقهای و با غلیان هر شور و وجدی، خود را نباخته و خویشتنداری پیشه سازند و با دقت و وسواس زیادی به بازشناسی این به ظاهر «عشق» بپردازند و به علائم و نشانههای گفته شده و به عواملی كه موجب تداوم آن است خوب فكر كنند كه آیا در این علاقه زمینههای تعهّد و تداوم آن وجود دارد یا خیر؟
حاصل اینكه اگر عشقی بین دختر و پسر با یك نگاه و تصادفی پدید آمد و یا صرفاً بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون مطالعه و بررسی تمام جوانب و معیارهای صحیح در ازدواج شكل بگیرد، سرانجام نافرجامی به دنبال خواهد داشت، زیرا جاذبههای جنسی و ظاهری به سرعت جای خود را به حقایقی میدهد كه در ابتدای امر توجهی به آن نشده بود
اگر جوانی گرفتار عشق ظاهری شد باید با صبر و متانت به عواقب آن اندیشیده و به این باور برسد كه از مسیر خطا هر چه زودتر برگردد، بهتر از زمان دیگر است، در پایان لازم به ذكر است حتی در صورت تفاهم همه جانبه و وجود علاقه كه طرفین قصد ازدواج داشته باشند باید ضوابط شرعی را پیموده و از دوستیهای مداوم و نامهنگاریهای احساسی پرهیز كنند و با هماهنگی با خانواده به این دوستی رسمیت بخشند و با انجام عقد شرعی به آن مشروعیت داده و در كمال صحت و سلامت فردی و اجتماعی از لذایذ زندگی بهرهمند گردند.
حاصل اینكه اگر عشقی بین دختر و پسر با یك نگاه و تصادفی پدید آمد و یا صرفاً بر اساس زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون مطالعه و بررسی تمام جوانب و معیارهای صحیح در ازدواج شكل بگیرد، سرانجام نافرجامی به دنبال خواهد داشت، زیرا جاذبههای جنسی و ظاهری به سرعت جای خود را به حقایقی میدهد كه در ابتدای امر توجهی به آن نشده بود.
منابع: برگرفته از دو مطلب از سایت راه روشن همراه با تغییرات و اضافات
نظرات شما عزیزان: